سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به دنبال ...

صفحه خانگی پارسی یار درباره

دنیای زشت 14

 

 

پدره اومده بود پیشم که ما هر چی گشتیم پیدا نشد .

وقتی پا فشاری کردم که دلیلی نداره وسایل دستگاه گم بشه و دید که کوتاه نمیام ، برگشته و میگه پس بیاین و همه رو جریمه کنین ، پول اشکیف ها هر چقدر میشه رو بین کارگرا تقسیم و از حقوقشون کم کنین .

باز من تاکید کردم که مسئله این نیست ، بلکه باید بدونم چرا باید از تو کارگاه چیزی گم بشه و ....

در نهایت بعد از کلی کلنجار رفتن و وراجی کردن ، توله سگ آشغال با کمال پر رویی میگه حالا که این طوره اگه یه بار دیگه پیگیر گم شدن اشکیف ها بشین از فردا سر کار نمیام ، شما می خوای بگی من و بچه هام دزدیم و ....

به خاطر این زر زدنش کلی بهش توپیدم اما فی الواقع مات موندم از اینهمه پر رویی

با این حال درست و حسابی بازی رو باخته بودم با این عکس العمل وقیحانه

هم اشکیف ها رو دزدیده و فروخته بودن ، هم به دلیل کمبود کارگر متبحر در این زمینه باید خاموش می موندم ، از طرفی می دونستم که پر رو تر از قبل میشن و البته دزدتر

و از طرف دیگه من بعد یاد می گرفتن تا دلشون می خواد دزدی کنن و تازه با وقاحت تمام طلب کار هم بشن و تهدید کنن ، چون میدیدن که دستم زیر سنگه و ...

تازه دو روز بعد دزدی تازه شون هم رو شد و ....

خدا به خیر بگذرونه با ....

 

 

 

 

 

" حافظانه "

 

 

 

حال خونیــــــن دلان که گوید بــــــــــــاز

وز فــــلک خون خم که جوید بــــــــــــاز

جز فلاطون خـــــــــــــــــــم نشین شراب

ســـــــرّ حکمت به ما که گوید بـــــــــــاز