سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به دنبال ...

صفحه خانگی پارسی یار درباره

دنیای زشت 17

 

 

 

روزهای بسیاری سختی رو سپری کردم و می کنم .

اواسط اسفند به این نتیجه رسیدم که برای کاستن از فشار این همه بدهی بیام و با یکی تو کارگاه شریک بشم .

به چند نفر پیشنهاد دادم و همه شون علی رغم جواب رد ندادن معلوم بود که دلشون راضی نمیشه . بالاخره برادرم راضی شده با 30 میلیون برای 30 درصد سود شریک بشه که واقعا خوبه اما ... هنوز وجهی پرداخت نکرده و با این حساب در عین وصول تنها باید 20 میلیونش رو هزینه پیدا کردن یه مکان جدید و جابجایی دستگاه ها و ... بکنم و عملا چیزی برای پرداخت انبوهی از بدهی ها نمیمونه

باز هم حکایت همون حکایت درد همیشه باقی میمونه

 

 

 

" حافظانه "

 

 

دل آزرده ی مـــــــــــا را به نسیــــــــــمی بنواز

یعنی آن جان ز تن رفته به تن باز رســــــــــان

 

 

 

 

 

 

 

 

 


دنیای زشت 16

 

 

فضای کار بد جوری در هم شده و هر روز خسته تر میشم گر چه تو این مدت قلق بعضی کارا دستم اومده اما هنوز خیلی عقبم

با این اوضاع راه به جایی نمی برم چرا که از بازار عقب افتادم و بدهی ها هم دارن کمر شکن میشن گرچه خیلی سخت جون بودم که تا همین جا هم طاقت آوردم .

در روز 2 - 3 بار از فشار کار فرار میکنم و میام مغازه و پای نت اما حوصله نوشتنم نیست

شرایطم حسابی سخت شده و چیزی نمونده تا سر از تعقیب طلب کارا و گریز من در بیارم

 

 

 

 

" حافظانه "

 

 

 

نه هــــــــر درخت تحمل کند جفــــای خزان

غـــــــلام همت سروم که این قـــــــــدم دارد

 

 

 


دنیای زشت 15

 

  

حرف اول :

خدا لعنت کنه مصببین این همه بدبختی و فلاکت رو . حضرات سرشون رو بردن زیر برف و فکر میکنن میشه یه مملکت رو همیشه با شعار و حرفای صد هزار تا یه غاز پیش برد . فعلا هم که خوب یاد گرفتن و برای تمام بی لیاقتیهاشون یه جواب دارند و اونم تحریم . حالا هم که مثل ... افتادن به جون هم و مردم رو با این جنگ های زرگری سرکار گذاشتن و ما مردم هم که .... نگفتنش بهتر !!!

میخواستم مفصل بنویسم اما ...

  

حرف دوم :

وقتی میری بازار دست روی هر چیزی میذاری از پوشاک گرفته تا خوردنی ها ، از لوازم برقی ساده گرفته تا لوازم یدکی هر دستگاهی و تا دارو و حق ویزیت پزشک و از کرایه تاکسی گرفته تا اجاره خونه و .... میبینی قیمتش نسبت به چند ماه قبل چندین برابر شده ، آیا به درآمدها هم ریالی افزوده شده . تو همین وضعیت کارگرا صداشون در اومده که حقوقمون رو بیشتر کن ، حق هم دارن ، ولی وقتی بر میگردم و به اوضاع خودم نگاه میکنم و در آمدی که کمتر شده و بیشتر نه ، از کجا باید بیارم و حقوق بدم . تو اوضاعی که فروش یک سوم شده و تازه خریدار برای خرید کلی ناز و غمزه داره ، تو اوضاع بلبشویی که ارزش سرمایه روز به روز پایین تر میاد من با دست و بال بسته چه کار باید بکنم . به اینجا که میرسه حضرات لال مونی میگیرن .

تو این مملکت و با این ذهن کثافت بار مسئولین بی مسئولیت ، تولید به هر شکل ممکن اگر بخواد در خدمت خلق باشه ، یعنی حماقت .

  

حرف آخر :

بعد از مدتها کش و قوس رفتن ، یکی از کارگرا گذاشت و رفت ، حالا چند وقته مجبورم خودم پای دستگاه کار کنم تا جای خالیش لنگ نزنه ، اما نمیتونم همه کارا رو با هم انجام بدم ، از کارای روز مره عقب میفتم و اعصابم بیش از پیش داغون میشه ، روال کار معمول از دستم خارج شده و از طرفی سرعت کارم پایینه .

 

آخه اینم شد وضع ....

 

 

 

 

" حافظانه "

 

 

گر چه از آتش ِ دل چون خم ِ می در جوشــــــــــــم

مهــــــــر بر لب زده خون می خورم و می جوشـم

هست امیدم که علی رغــــــــــم ِ عدو روز جــــــزا

فیض ِ عفوش ننهــــد بار ِ گنـــــــــــــــــه بر دوشم


دنیای زشت 14

 

 

پدره اومده بود پیشم که ما هر چی گشتیم پیدا نشد .

وقتی پا فشاری کردم که دلیلی نداره وسایل دستگاه گم بشه و دید که کوتاه نمیام ، برگشته و میگه پس بیاین و همه رو جریمه کنین ، پول اشکیف ها هر چقدر میشه رو بین کارگرا تقسیم و از حقوقشون کم کنین .

باز من تاکید کردم که مسئله این نیست ، بلکه باید بدونم چرا باید از تو کارگاه چیزی گم بشه و ....

در نهایت بعد از کلی کلنجار رفتن و وراجی کردن ، توله سگ آشغال با کمال پر رویی میگه حالا که این طوره اگه یه بار دیگه پیگیر گم شدن اشکیف ها بشین از فردا سر کار نمیام ، شما می خوای بگی من و بچه هام دزدیم و ....

به خاطر این زر زدنش کلی بهش توپیدم اما فی الواقع مات موندم از اینهمه پر رویی

با این حال درست و حسابی بازی رو باخته بودم با این عکس العمل وقیحانه

هم اشکیف ها رو دزدیده و فروخته بودن ، هم به دلیل کمبود کارگر متبحر در این زمینه باید خاموش می موندم ، از طرفی می دونستم که پر رو تر از قبل میشن و البته دزدتر

و از طرف دیگه من بعد یاد می گرفتن تا دلشون می خواد دزدی کنن و تازه با وقاحت تمام طلب کار هم بشن و تهدید کنن ، چون میدیدن که دستم زیر سنگه و ...

تازه دو روز بعد دزدی تازه شون هم رو شد و ....

خدا به خیر بگذرونه با ....

 

 

 

 

 

" حافظانه "

 

 

 

حال خونیــــــن دلان که گوید بــــــــــــاز

وز فــــلک خون خم که جوید بــــــــــــاز

جز فلاطون خـــــــــــــــــــم نشین شراب

ســـــــرّ حکمت به ما که گوید بـــــــــــاز

 

 

 

 


دنیای زشت 13

 

 

 

مدتیه که دو تا برادرا با هم قهرن

نو این هفته یکی از برادرا اومده بود به چقولی کردن که چند وقت پیش تر برادرش رو دیده داره وسایل دستگاه رو بیرون میبره و فهمیده که دزدکی بر داشته ببره برای فروش .

جالبه که حالا که فهر کردن ، دزدی برادرش رو گزارش میده و نمی خواد به اون بگم که کی گزارش داده

رفتم سراغش و به بهانه ای سراغ اشکیف ها رو گرفتم _ همون قطعات دستگاه _ و تاکید کردم که پیداشون کنن .

هنوز پیدا نشده و میگن احتمالا گم شده یا خودم جزو ضایعات فروختم

اینم حکایتیه از این کارگرا .......

 

 

 

 

" حافظانه "

 

 

سلطـــــــــــــــان من خدا را زلفت شکست ما را

تا که کند سیاهی چنــــــــــدین دراز دســـــــــتی