دنیای زشت 7
یه هفته است یکی از کارگرای خانوم به این عنوان که عزا داره سر کار نیومده و شنبه سفارش کرده که من خجالت میکشم شما به فلانی بگید که دیگه نمی تونم بیام سر کار و ...........
سر این قضیه کلی به مشکل خوردیم تا این که یکی رو پیدا کرده و جایگزینش کردم .
حالا به گوشم رسوندن که سر کارگرمون سوسه اومده و از طرفی دنبال اینه که سر بزنگاه دست منو تو پوست گردو بذاره و ....
همین آدم که یکی از بچه هاشم همینجا مشغوله ، دیروز اومده و می خواست اجازه بدم پسر دومش رو بیارم تو کارگاه و دستشو به کاری بند کنم ....
هی ..................
" حافظانه "
گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود
گفتم که قرین ِ بد ات افکند بدین روز
گفتا که مرا بخت ِ بد ِ خویش قرین بود *
* منسوب به حافظ