دنیای زشت 9
جایگزین کارگر خانوم قبلی ، یه خانوم دیگه اومده و مشغول شده با دو تا خواهر زاده های کوچیکش . و مدام اخبار کارگاه رو برام میاره ، اونقدر که دیگه خسته شدم . می بینم نمی تونم برم و مدام بالای سرشون باشم ، حالا اگه رفتن برای یه چایی خوردن ، زمان خداحافظی پیغام میاره که از کار زدن و ...
بهش میگم ولشون کن و اینقدر راپورت نده ، وقتی واقعا نمیشه کاری کرد ، بیشتر باید حرص بخورم پس ساکت باش و .... نمیشه ...!!!!!
در ضمن عیدتون هم مبارک باشه
" حافظانه "
دهقـــــــــان سالخورده چه خوش گفت با پســـــــر
کای نور چشــــــــــــم من به جز از کشته ندروی